رفتن به مطلب

ADMIN

Administrators
  • تعداد ارسال ها

    630
  • تاریخ عضویت

  • آخرین بازدید

  • روز های برد

    1

ADMIN آخرین باز در روز اسفند 21 2023 برنده شده

ADMIN یکی از رکورد داران بیشترین تعداد پسند مطالب است !

آخرین بازدید کنندگان نمایه

بلوک آخرین بازدید کننده ها غیر فعال شده است و به دیگر کاربران نشان داده نمی شود.

ADMIN's Achievements

Enthusiast

Enthusiast (6/14)

  • One Month Later Rare
  • Posting Machine Rare
  • اولین ارسال Rare
  • Collaborator Rare
  • Dedicated Rare

Recent Badges

2.5k

اعتبار در سایت

  1. ADMIN

    سوراخشو اتوبان کرده

  2. ADMIN

    اسلام خوبه کجاست؟

  3. دکتر مازیار اشرفیان بناب از دانشگاه پورتموث انگلستان در مورد گزارش و مصاحبه‌ای که تلویزیون بی‌بی‌سی فارسی چندی پیش در مورد نتایج تحقیقات او پخش کرده بود، توضیحات زیر را برای انتشار در اختیار ما گذاشته است. عنوان آن گزارش ویدیویی که در سایت فارسی هم منتشر شده بود، پس از دریافت توضیح زیر اصلاح شد. اینجانب در مصاحبه خود با گزارشگر محترم بی بی سی فارسی به هیچ عنوان ادعا و عنوان نکرده ام که "اکثر ایرانیان نژاد آریائی ندارند" و این جمله که به اشتباه به عنوان تیتر گزارش انتخاب شده، کاملا با آنچه اینجانب مطرح کرده و باور دارم متفاوت است. تحقیقات اخیر ژنتیکی اینجانب نشان می دهند که عموم اقوام و گروه های جمعیتی ایرانی که در ایران امروزی (و حتی فراتر از مرزهای سیاسی فعلی ایران) ساکن هستند، علیرغم اینکه دارای تفاوتهای جزئی فرهنگی هستند و حتی گاه به زبانهای مختلف هم تکلم می کنند، دارای ریشه ژنتیکی مشترکی هستند و این ریشه مشترک به جمعیتی اولیه که در حدود ده تا یازده هزار سال پیش در قسمتهای جنوب غربی فلات ایران ساکن بوده بر می گردد. این مطالعات ژنتیک نشان می دهند که شباهت های ژنتیکی ما ایرانیان با اروپائیان نه به دلیل مهاجرت اقوامی از اروپا به ایران (در حدود چهار هزار سال قبل) بلکه به دلیل مهاجرت کشاورزان ایرانی به سمت اروپا (در حدود ده هزار سال قبل) می باشد. اندکی تفحص در منابع و مدارک تاریخی موجود نشان می دهد که کلمات "آریا و آریائی" به کرات توسط شخصیتهای تاریخی و مورخان داخلی و خارجی مورد استفاده قرار گرفته و دارای معانی مختلفی بوده اند، مثلا به عنوان نامی برای یک جمعیت باستانی در ایران، نامی برای زبان ایران باستان و حتی نامی برای سرزمینی که محل اقامت ایرانیان باستان بوده است به کار رفته است. اسناد و شواهد تاریخی و باستان شناسی نشان می دهد که آریائیان اقوامی مهاجر نبوده اند، بلکه از حدود ده هزار سال قبل در این سرزمین ساکن بوده و مبدا و منشاء بزرگترین ابداعات و نو آوریهای انسان مدرن بوده اند (از جمله ابداع کشاورزی، پیدایش نخستین روستاها و شهرهای کشف شده در جهان، اهلی کردن حیواناتی چون احشام برای اولین بار، ابداع خط و نگارش و بنیان گذاری بزرگترین و اولین تمدنهای پیشرفته بشری در بسیاری از نقاط ایران مانند جیرفت، سیلک، شهر سوخته). هر چند بررسی دقیق اینکه آریائیان که بوده اند، چه وقت و در کجای سرزمینهای ایران باستان ساکن بوده اند نیاز به تحقیقات جامع زبان شناسان، متخصصان تاریخ و باستان شناسی دارد، امروزه شواهد مختلفی از جمله یافته های باستان شناسی و ژنتیک درستی این فرضیه که اقوامی از سرزمینهای دور اروپائی به فلات ایران مهاجرت کرده اند را به طور جدی مورد سئوال قرار داده و آنرا رد می کنند. باور بنده اینست که برخی انسان شناسان و زبان شناسان اروپائی برای فرضیه نژادپرستانه خود که قصد توضیح و توجیه ریشه مشترک و نحوه گسترش زبانهای هندو-اروپائی و حتی برتری نژادی برخی اروپائیان را داشته است و برای اصالت بخشیدن به این فرضیه خود نیاز به یک نام اصیل و باستانی داشته اند و نام "آریائی" را که ریشه در زبانهای سانسکریت و ایران باستان دارد را به امانت گرفته و به نوعی مورد سوء استفاده قرار داده اند. همزمانی این سوء استفاده علمی دانشمندان اروپائی در قرون نوزدهم و بیستم میلادی با سیاستهای ملی گرایانه وقت و تبلیغات وسیع و آموزش اینکه ایرانیان ریشه در جمعیتهای (آریائی) اروپائی دارند، در طول چندین دهه این باور غلط را در ذهن ما ایرانیان ایجاد کرده است که در حدود چهار هزار سال قبل قبایلی که به زبانهای هندو-اروپائی صحبت می کرده اند (و دانشمندان اروپائی آنها را آریائی نام نهاده اند)، از شمال وارد فلات ایران شده و جایگزین اقوام بومی ایران شده اند و ما ایرانیان امروزی از اعقاب این آریائیان مهاجر هستیم. استناد این دانشمندان اروپائی تغییر زبان ایرانیان باستان از دراویدی به هندو-اروپائی در حدود چهار هزار سال پیش است. تحقیقات بسیار جدید و برجسته ژنتیکی و زبان شناسی نشان می دهند که زبان یک جمعیت براحتی و حتی با حضور فقط ده در صد از مردان مهاجم یا مهاجر که مزیت و برتری نسبی نسبت به جمعیت بومی داشته اند تغییر می کرده است. این مسئله در کنار شواهد مربوط به تغییرات عمده آب و هوائی و خشکسالی بسیار شدید در فلات ایران که منجر به محو تمدنهای جنوب و جنوب شرقی ایران و مهاجرت وسیع ایرانیان به سمت شمال (در حدود چهار هزارو دویست سال قبل) شده اند، می توانند براحتی تغییر زبان رایج در ایران (از زبان دراویدی به هندو-اروپائی) را در حدود چهار هزار سال قبل توجیه کنند. در پایان و بطور خلاصه اعتقاد بنده اینست که عموم ما ایرانیان از اعقاب آریائیهائی هستیم که از بیش از ده هزار سال قبل در این سرزمین می زیسته اند و بزرگترین تمدنهای انسانی را پایه گذاری کرده اند و تئوری مهاجرت اقوامی از اروپای شرقی به ایران (که به غلط و حتی عمدا توسط عده ای از دانشمندان اروپائی نام آریائی بر آنها نهاده شده) و جایگزینی اقوام بومی توسط آنان یک فرضیه غلط و نژاد پرستانه وارداتی است. دکتر مازیار اشرفیان بناب دانشگاه پورتموث - انگلستان
  4. ADMIN

    نوش جانش

    دوستان اولین باریست که می‌خواهم داستان که نه بلکه خاطرات زندگیم را باز گو کنم،خاطراتی که مو به مویش حقیقت است و امیدوارم که خوشتون بیاد،فقط تنها نقطه دروغ این حکایت پنهان نمودن هویت اصلی که آن هم شامل نام میباشد.. در تبریز متولد شدم،و در خانواده ای که من و برادر بودیم و یک خواهر،تا چشم باز کردم وارد دنیای شیرین شهوت شدم،دنیایی که اولین بار به وسیله پسر همسایه و در خانه اشان کیر را روی سوراخ کونم لمس کردم و گر بگویم خوشم نیامد دروغ گفتم و این کون دادن فقط به وسیله همسایه ادامه دار شد و از طرفی هم بیشتر دخترهای اقوام که کوچک بودند را لاپا میزدم و چیزی از آب نمیدانستم، بسیار به شهوت دل بستم و تحصیل و بزرگتر شدم و بسیار به فیلم سکس دلبسته و اون اوایل سی دی و ویدیو تازه مد شده بود و باید به هر طریق خود را سرگرم میکردم و این سرگرمی من را وارد دنیای جق و خودارضایی می‌نمود بعد از سربازی بلافاصله وارد فروشگاهی شدم و به نا به فرهنگ آن روزها باید که با دختر داییم که کاملا محجب بود و چادری ازدواج می کردم ،که این ازدواج خیلی زود انجام پذیرفت ازدواجی که دامادش کیانوش که خودم باشم بود و عروسش سمیرا سمیرایی که بی نهایت زیبا بود و بلند قد و حتی یادمه بیشتر مواقع به یادش جق هم میزدم سمیرای پاک و چادری وارد دنیای پر از شهوت من شد و هر مدلی در سکس را امتحان میکردم،توی استخر،بالای پشت بام،حمام و هر دو خیلی حال میکردیم و کاملا راضی بودیم و کاملا شهوتش را جوابگو بودم و او هم بود، سه سالی به همین طریق گذشت و در این مابین من کاملا حرفه ای به سراغ فیلم سکس و داستان سکس و غیره ها میرفتم و داستان‌های سکس شما باعث شد به فکر هر چیزی بیفتم و این فکر حتی موقع سکس با سمیرا شدیدتر میشد،شدید و شدیدتر، اوایل یادمه که در اوج شهوت از سمیرا سوال کردم مجردی دوست پسر داشتی و بگو ،دقیق یادمه در اوج شهوت بهم گفت خجالت بکش و غیر از تو نفری این کس را ندیده عزیزان خواننده لازمه بدونید از این به بعد هر صحبت ما فقط در سکس ردوبدل میشد و بعد از سکس کاملا قطع یک بار خودم بهش گفتم اگه داشتی بگو من خوشم میاد و او نداشت که بگه و من را وادار به گفتن می کرد و متوجه سکس وحشی تر میشد و می‌گفت تو سکس بهم بگو و یواش یواش اسم دو تا دختر اقوام را میگفتم که مثلا کی و کجا و چطوری میکردم و هم او لذت می‌برد هم من و چند ماهی سکس ما وارد دنیای شیرین تری بود یک بار بهش گفتم الان دوست داشتی به جای من یکی دیگه میکردت که او هم بعد از چند بار نه یک بار گفت بله و به محض شنیدار این بله کیرم داشت می‌ترکید و کاملا متوجه شد و او هم برای شدت کردن من همراهم شد، یک بار سوال کردم الان دوست داشتی رو کیر کی بنشستی که گفت رضا وای چه می‌شنیدم و چه کردنی کردم و چه ساکی یاد گرفته بود رضا بارها و بارها تکرار میشد و فقط در سکس می گفت اگه بخواهم بدم فقط به رضا میدادم و چه خاطرات شیرینی بود رضا در فروشگاه همکارم بود و چند باری خانم محجب ما را دیده بودند قد بلند و کاملا زن باز و شیرین سخن که همیشه جلوی من با زنهای دوستش صحبت می‌کرد یادمه شب اول که سمیرا از رضا گفت و من فرداش رضا را دیدم چقدر تو افکارم خوش گذشت در این مابین دیدن فیلم سکس بین من و سمیرا خیلی عادی شده بود و راستی یادم رفت ،بابای یک دختر زیبا و شیرین هم شدم یک بار به سمیرا گفتم واقعا من حرفی ندارم برای دوستی تو با رضا و حاضرم برای اثباتش باهات همکاری هم کنم اوایل باور نمی‌کرد و روزگار مجبور به باورش کرد و گفت اگه راست میگی فردا که رفتی سرکار به بهانه بانک برو بیرون و به رضا بگو مهمان دار شدیم و من کارم تو بانک گیره اگه میتونی چند کیلو میوه بخر و ببر بده خانمم نقشه شوم ما اجرا شد و وای که نگو چقدر وقتی که سمیرا از اومدن رضا گفت چقدر لذت بردم و چه لبی گرفتم و در حین لب گرفتن یواش یواش گفتم باید بکنتت و او هم گفت بیا بکنه تو سکس میگفت بیارش تا کس زنت را جر بده و منم میگفتم میارم و میارم اون سکس خیلی متفاوت تر بود تا همیشه بار دوم و باز نقشه دوم اما اینبار به سمیرا گفتم سعی کن قاش سی‌نت را ببینه و زن چیز فهم ما برای کیر رضا انگار بیشتر سعی می‌کرد و وقتی که رضا به بهانه بردن گوشت منجمد گوشت سینه زنم را دیده بود و فقط گفته یود ماشااله خانمم گفت خندیدم و گفتم چی ماشااله او هم گفته بود قیافه نازت ،خانمم گفت به خنده بهش گفتم خجالت بکش و او هم گفت به خدا دست خودم نیست و تو را بخدا شمارت را بده و خانمم درب را بسته بود این تعریف و شنیدار جمله ماشااله از طرف رضا باید که دوباره میگاییدمش،چون داره جنده ای میشه که چند ساله دنبالشم گفتم الان چه میخوای کنی گفت چند روز دیگه بهت میگم و هر روز می‌گفتیم و میخندیدیم بعد از فکر کنم یک هفته شماره رضا که تو گوشیم بود را برداشت و صبح فردا وقتی که رفتم پیام به رضا داده بود و گفته بود زنگ به کیانوش میزنم نمیگیره و یه شارژ مستقیم برام بگیر و این یعنی شماره زنم برای رضا و او هم که دیگه باید میدونسته که خانمم غیر مستقیم کیرش را پذیرفته و چندین روز پیام بازی و فرستادن عکس سینه و کس زنم برای اون و جلو خودم باعث می‌شد فقط بکنمش،بکنمش و میکردم و فرستادن عکس کیر رضا برای زن من و دیدنش و مقایسه اش باید نصیبتون بشه تا بدونید یک زن پایه همین دنیا برات بهشت می‌سازه التماس و خواهش رضا که خانمم رفته خانه باباش شهرستان باعث شد با زیباترین آرایشها خانمم را تا دم درب بدرقه کنم و فقط ببوسم و بگم برو و کس بده و بیا و تعریف کن تا بدونی و ببینی از امروز کردن من را چهار ساعت گذشت و تا درب خانه باز شد و عروس وارد خانه شد.دم در نفس نفس گفتم بهش کرد یا نه خندید و گفت بد طور یواش بوسش کردم و تو گوشش گفتم نوش جانش نوشته: کیانوش
  5. ADMIN

    یک دین و 3 خدا

  6. ADMIN

    فمبوی‌ ها

×
×
  • اضافه کردن...